و... اما پیام آخر او. وصیتنامه اش!
بیائید آن را یکبار دیگر بخوانیم. متنی است کوتاه اما سنگین و آموزنده. این کلمات و جملات، فی البداهه و نتیجه خواندن چند کتاب و مقاله نیستند. او "مرد ره" بود! تک تک این جملات، عصاره و چکیده ۴۰ سال رنج و شکنجه درونی و بیرونی، کار و زحمت ۲۴ ساعته و شب بیداری های بی وقفه، دربدری و دوری از فرزند و همسر، و به جان خریدن هر گونه تحقیر و توهین از هر کس و ناکسی، و خنجر خوردن از دوست و دشمن، و همچنین تجربه تلخ او از "شنا کردنش در دام صیاد" است! ۴۰ سال گذشتن از خود و ۴۰ سال تلاش و سرانجام... ای.ال.اس! که بنا به یک تعبیر نسبتا قطعی پزشکی، ای.ال.اس چیزی نبود بجز: یک نقطه پایان و جمعبندی این تاریخچه ۴۰ ساله و ماحصل پیمودن این مسیر خونین و به پایان بردن آن در اوج سربلندی و رهائی و آزادگی!
یک بار دیگر پیام او را بخوانیم چرا که:
عارف اگر در عشق گل جان خسته بر باد داد
بر بلبلان درس عاشقی خوش در این چمن یاد داد
عارف اگر در عشق گل جان خسته بر باد داد
بر بلبلان درس عاشقی خوش در این چمن یاد داد