از وصیتنامه ابراهیم آل اسحاق: مدیریت کردن آگاهانه و آزادانه اراده و اختیار خویش، بزرگترین موهبت برای انسان است؛ - اگر فعالیت تشکیلاتی سنتی وبسته، فردیت و هویت شخصی انسان را نفی و تحقیر و قالبریزی کند، حرام است؛ - صداقت بدون خردورزی میتواند سر از ضلالت دربیاورد؛ - آزادگی در گرو یگانگی در درون و صراحت در بیرون است؛

به یاد ابراهیم تو و ابراهیم ما

ابراهیم از جمله انسان های نایابی بود که از این قدرت و توانائی بنحو شگفت انگیزی برخوردار بود و به نحو تحسین برانگیزی از آن استفاده می کرد. پرواز پرنده ای و تکان شاخ و برگی که از این پرواز ناشی شده بود برای او معنای دیگری داشتند و یا بهتر بگویم او بود که به آنها معنای دیگری و دلپذیری می داد.






 
فرح عزیز سلام
خوشحالم که سایت را مجددا به روز کردی.
این سایت در دنیای خشک و منجمد کار روزانه من که برای تامین معاش و مثل یک اسب عصاری دور آن می چرخ، همواره معنابخش و روحیه دهنده بوده است. هر گاه از سردی و انجماد کار روزانه ام به تنگ می آمدم سری به سایت آ.ال.اس میزدم و نوشته ای از ابراهیم  را میخواندم تا شاید بتوانم سرم را از دیوار روزمرگی و عصاری بالاتر ببرم و چشم اندازی را که امید از زندگی ترسیم می کرد ببینم و از لذت آن بهرمند شوم.
البته باید اذعان کنم که اگر بخواهم صرفا از نظر علمی و فلسفی (آنطور که می فهمم) به زندگی و دنیای پیرامون خود نگاه کنم، چیزی جز مجموعه ای بسیار پیچیده از موجودات زنده که در پروسه بسیار طولانی و صبور تکامل به این نقطه رسیده اند، نمی بینم. پروسه ای که آرمان و ایده آلی ندارد. عدالت و آزادی و ارزش هائی از این قبیل را نمی شناسد و تنها بر اساس اصل انتخاب طبیعی به پدیده هائی حق بقا و حیات داده است که بهتر از بقیه توانسته اند خود را با محیط خود تطبیق دهند و خود را حفظ کنند. خلاصه دنیائی سرد و خاموش.

اما خوشبختانه انسان همواره در جستجوی معنائی بیش از این برای حیات و بقای خود بوده است. چرائیش را نمی دانم شاید به دلیل احساس تنهائی ناشی از خودآگاهی و یا احساس بخود واگذاشتگی است که انسان همیشه داشته و همواره از آن رنج می برده است. اما اینکه چرا انسان در پی یافتن معنا برای زندگی است مسئله فعلی من نیست مهم این است که ما این توانائی را کسب کرده ایم و از آن برخورداریم.
ابراهیم از جمله انسان های نایابی بود که از این قدرت و توانائی بنحو شگفت انگیزی برخوردار بود و به نحو تحسین برانگیزی از آن استفاده می کرد. پرواز پرنده ای و تکان شاخ و برگی که از این پرواز ناشی شده بود برای او معنای دیگری داشتند و یا بهتر بگویم او بود که به آنها معنای دیگری و دلپذیری می داد.همه پدیده ها و اتفاقات را در یک مجموعه هماهنگ و متعادل و پرمعنا قرار می داد.  مجموعه ای به تصویر می کشید که همه اجزایش پیوندی عاشقانه باهم داشتند و از آن گرمای عشق برمی خاست. و من وقتی این نوشته ها را می خواندم، در واقع امر، در تک تک کلمات و حروفش ابراهیم  و فرح و فرزندانشان را می دیدم. هارمونی و یگانگی درونی این زوج و خانواده بی همتا را مشاهده می کردم و انعکاس عشق جاودانی فرح و ابراهیم را در پهنای این هستی بی کران لمس می کردم و از آن با شعف وصف ناپذیری لذت می بردم.
فرح عزیز وقتی سایت به روز شده را امروز باز کردم با کمال شگفتی دوباره همان احساس شعف و خوشحالی به من دست داد. البته پس از لحظه ای به خود گفتم که چه جای شگفتی و تعجب، منبع عشق و انرژی که در تمام این سال ها با حضور از جان گذشته خود و بسان شمع این این خانه کوچک را پرمعناتر و پرحرارت تر از تمامی این دنیای بیکران نگاه داشته و حراست کرده خود تو بوده و هستی. و همانطور که قبلا نوشته بودم بازهم تکرار می کنم:
 چه جای سوگ و غم
که تویی حامل روح و روان او

چه جای مویه و ماتم
که تو همواره بودی و هستی دست و زبان او

چه جای رشک و حسرت بر آنچه که نیست
در منظر ما او تویی و تو همان نمای او

به یاد ابراهیم تو و ابراهیم ما
حمید

۱ نظر:

  1. فرح نازنین،
    چقدر خوشحالم که این سایت را باز کرده ام. به نظرم میاد که ناگهان در یک دنیای رویایی دیگه وارد شده ام. همه در اینجا عاشقند، حتی کسانی که به یاد ابراهیم تو و ابراهیم ما پیام گذاشته اند (حمید). بوی مهر و محبت از همه خطها و صفحه ها به بیرون و کسانی که از این سایت دیدن میکنند تراوش میکند. حتی اگر بگویم در این لحظه بوی سبزی و بوی پاک هوای کوه دماوند به مشامم میخورد غلو نکرده ام. ابراهیم در اینجا حضور دارد. عشق تو و ابراهیم در اینجا حضور دارد.
    به درود و به یاد ابراهیم تو و ابراهیم ما
    سیما

    پاسخحذف