از وصیتنامه ابراهیم آل اسحاق: مدیریت کردن آگاهانه و آزادانه اراده و اختیار خویش، بزرگترین موهبت برای انسان است؛ - اگر فعالیت تشکیلاتی سنتی وبسته، فردیت و هویت شخصی انسان را نفی و تحقیر و قالبریزی کند، حرام است؛ - صداقت بدون خردورزی میتواند سر از ضلالت دربیاورد؛ - آزادگی در گرو یگانگی در درون و صراحت در بیرون است؛

در کنار ما ایستاده است ابراهیم


مترسیم وسر برگردانیم
در کنار ما ایستاده است ابراهیم
با همان لبخند شاد وبی حیرت بر فراز کالبد خویش
و در کنار ما ایستاده است و همه جا خدای ابراهیم
با نقش شکایتی و اندوهی پر مهر برسیما
که چرا از اومی هراسیم
دست بر شانه اش بگذاریم ودر آغوشش کشیم
وگرمایش را حس کنیم


کیمیا از: ابراهیم آل اسحاق


موقع نوشتن، یک چیزی مثل همین که شاعر گفته اتفاق افتاد: "که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها". می خواستم مقاله ای در باره معنای عشق بنویسم، که وسط کار متوجه شدم کار من نیست.

سروده ای از ابراهیم

غرور سرکش من!
اگر فکر می کنی
مرعوب خوی وحشی
واسم عجیب و غریب
و طولانی ات، شده ام
هیولای بدخیم ،
- جناب: "آمیوتروفیک ‌لاترال‌ اسکلروز" -
کورخوانده ای!

مرگ گاهی ریحان میچیند از: ابراهیم آل اسحاق


" مرگ، گاهی ریحان می چیند "!

   باید مال حدود 50 سال قبل باشد این خاطره که دوران دانش آموزی، چند تابستان به روستای آبا و اجدادی مان در اطراف زنجان می رفتیم. چه صفایی داشت میهمان بودن در خانه خشت و گلی و پر از صفای خاله جان، کنار تنور به پخت لواش نگاه کردن و خوردن نان تازه و لذت بردن از بوی آبگوشتی که در دیزی سیاه و دوده گرفته ای در ته تنور داشت قلقل می کرد. و شب ها دستجمعی روی بام کاهگلی خوابیدن، و در سکوت رازآلود دهکده به  آسمان پر از ستاره خیره شدن.