از وصیتنامه ابراهیم آل اسحاق: مدیریت کردن آگاهانه و آزادانه اراده و اختیار خویش، بزرگترین موهبت برای انسان است؛ - اگر فعالیت تشکیلاتی سنتی وبسته، فردیت و هویت شخصی انسان را نفی و تحقیر و قالبریزی کند، حرام است؛ - صداقت بدون خردورزی میتواند سر از ضلالت دربیاورد؛ - آزادگی در گرو یگانگی در درون و صراحت در بیرون است؛

ابراهیم، آنگونه که من او را، نزدیکتر از همه، دیدم و شناختم

وسعت نظر و طرز نگاه ابراهیم به زندگی شگفت انگیز  بود. او با هنر زندگی کردن بخوبی آشنا بود و با قدرت و توانائی معجزه واری لحظه ها را در هر شرایطی دلپذیرتر می ساخت.
                
     
 ابراهیم انسانی بود با فطرتی پاک و صادق، و فوق العاده صبور و شکیبا، مهربان و نیکوکار. با حسادت و بدخواهی کاملا بیگانه بود و خیرخواهانه همیشه آماده کمک و یاری رساندن به دیگران. او که خود فردی کاردان، مطلع و با مطالعه بود و از جمله در نویسندگی مهارت و تجربه بسیار داشت، همواره مشتاق و آماده انتقال تجارب و آموزش هنرش به دیگران بود و خالصانه دوستان و آشنایان را بخصوص در  زمینه نویسندگی یاری و راهنمائی می کرد. گاه روزها و شبها وقت می گذاشت و بیداری می کشید تا نوشته ها و حتی کتابهای دوستان را ویراستاری، تصحیح و آماده چاپ نماید.

ابراهیم روحی داشت کوه وار: بلند، بزرگ، ستبر و شکست ناپذیر. هرگز تسلیم سختی ها و ناملایمات زندگی نمی شد. او چنانچه بخصوص در دوران بیماری اش نشان داد، تحمل و مقاومتی  شگرف و باورنکردنی داشت. همانگونه که خود در یکی از سروده هایش به نام "غرور" می گوید، حتی ای.ال.اس حریف روح آزاد و غرور بالابلند انسانی اش نشد. ابراهیم به واقع این بیماری هولناک را و مرگ را به زانو درآورد. 

وسعت نظر و طرز نگاه ابراهیم به زندگی شگفت انگیز  بود. او با هنر زندگی کردن بخوبی آشنا بود و با قدرت و توانائی معجزه واری لحظه ها را در هر شرایطی دلپذیرتر می ساخت. با نگاهش،  با حرف و قلم اش به زندگی و به کل پدیده های آن، حتی ساده ترین شان، رنگی زیبا و شادی آفرین می پاشید، و کوچکترین صحنه ها را بنحو تحسین برانگیزی، هنرمندانه در کنار هم می چید و به آنها معنا و مفهومی دلنشین میداد.
ابراهیم سرشار از مهر و محبت و شور و عشق بود. پدری بود مهربان، صبور، متواضع و شوخ طبع و شاد. پدری که با رفتار و کردارش به فرزندانش درس عشق و زندگی  آموخت. پدری نمونه که همواره موجب افتخار دخترانش بوده و هست و خواهد بود. ابراهیم همسری بود صمیمی، وفادار، صادق و عاشق که  بیان این عشق و سرودن و  گفتن از آن را افتخار خود می دانست. ابراهیم که زیبائی ها را می دید و زیبائی  می آفرید، خود نیز زیبا زاده شده بود. چشمان نافذ آفتاب گونه اش، هر عاشق شیفته ای را محسور و مجذوب می کرد. ابراهیم معشوقی بود بی همتا و یگانه. او برای من سرچشمه و تجسم تمام خوبی ها، او برایم مظهر عشق بود!
فرح شریعت اول نوامبر ۲۰۱۲

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر